پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
هالیوود و اسلام هراسی در دیپلماسی رسانهای ایالات متحده امریکا پس از 11 سپتامبر
1
21
FA
علی
دارابی
استادیار علوم سیاسی، دانشگاه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های دیپلماسی عمومی ابزار موثر اعمال سیاست خارجی به حساب می آید؛ در این میان ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بواسطه توانایی هژمونیک در صنایع فرهنگی – رسانه ای به طور گسترده ای به بسط نفوذ قدرت نرم خود در سراسر جهان از یکسو و تخریب و دشمن سازی ازایدئولوژی ها و فرهنگ های رقیب از جمله اسلام از سوی دیگرمبادرت نموده است. در این نوشتار که با بهره گیری از رویکرد توصیفی – تحلیلی به رشته تحریر در آمده است و با در نظر گرفتن آنکه دیپلماسی رسانه ای ایالات متحده پس از وقوع یازده سپتامبر دچار تغییراتی در اولویت بندی های شناسایی مفهوم دشمن نسبت به دوره جنگ سرد گردیده، فرضیه محوری بر این اساس است که این ابرقدرت در کنار بهره گیری همه جانبه از ابزار های قدرت سخت، پس از یازده سپتامبرکوشیده است تا به موازات بکارگیری سایر حربه ها علیه جهان اسلام و کشورهای اسلامی ساختار شکن همچون جمهوری اسلامی ایران، از هالیوود بر مبنای بازتعریف وخلق دشمنی جدید در قالب های چون «بنیادگرایی اسلامی»، «اسلام هراسی»، «تروریسم» و «ایران هراسی» بجای دشمن قدیمی «کمونیسم» در دوره جنگ سرد استفاده نماید
هالیوود,دیپلماسی رسانهای,سیاست خارجی,جهان اسلام,11سپتامبر
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2577.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2577_4fcfec8174668b6e79a5abaa43641745.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
تبارشناسی تکنیکهای نظام سلطه در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران: رهیافت فوکویی به رفتارهای نظام سلطه
23
43
FA
محمدحسین
ضمیریان
دانشجوی دکترای آیندهپژوهی پژوهشگاه مطالعات اجتماعی
داود
مهدویزادگان
دانشیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی
<strong>چکیده</strong> <br />رهیافت فوکویی، بازتولید روشهایی است که میشل فوکو در آثار خود از آنها برای تحلیل و نقد دوران مدرن بهره میبرده است. این روشها بررسی تبارشناسانه و دیرینهشناسانه دوران مدرن را از آغاز پیگیری میکند و گویای واقعیت امروز عالم مدرن با رجوع به گذشته، خصوصاً گذشته تاریخ اجتماعیِ غرب است، البته این فرآیند، بدون تاریخیسازی پدیده به کشف روابطِ بازتولید قدرت و سوژه میپردازد. کشف روابط قدرتی که رسوب شبکههای تولید قدرت در تاریخ اجتماعی غرب و سامانهها و نهادهای بهجامانده از این روابط است و چنانچه فوکو خود اذعان داشته، از مهمترین کارویژههای آثار او، فهم روابط قدرت است، حال اگر این روشها برای بازشناسی قوانین استیلا و سلطه موجود در پدیدههای عالم مدرن ازجمله روابط بینالملل بهکار رود میتوان بازتاب تکنیکهای سلطه در تاریخ اجتماعی غرب را در این پدیده نیز مشاهده کرد؛ از جمله این پدیدهها نظام بینالملل است، نظامی که با همه توان در حال بازتولید عناصر یادشده از سلطه در ساختاری جهانیشده است؛ از سویی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شاهد برخوردهای مختلف همین نظام سلطه ازجمله تحریمهای گسترده آن بودهایم، این تحریمها طی چند سال اخیر با چگالی بیشتری اعمال شده است. این مقاله قصد دارد با استفاده از رهیافت فوکویی در تاریخ اجتماعی غرب به فهم چرایی و رمزگشایی از حجم گسترده از تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
کلیدواژهها: نظام سلطه,تبارشناسی,رهیافت فوکویی,تکنیکهای نظام سلطه,تحریم ایران
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2219.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2219_89d133514c22db905e1e9b12d3728fe6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
آثار دوگانه گشایش اقتصادی بر سیاست خارجی چین
45
68
FA
عبداله
قنبرلو
دانشیار گروه روابط بینالملل، پژوهشگاه علوم انسانی
<strong>چکیده</strong><strong></strong>
سؤال اصلی مقاله این است که چرا سیاست چین ضمن حمایت از وضع موجود سیستم بینالملل به رقابت هژمونیک با آمریکا روی آورده است؟ فرضیه این است که ماهیت گشایش اقتصادی در دوره پس از آغاز اصلاحات چنین آثار دوگانهای در سیاست خارجی چین به دنبال داشته است. چین مجبور شده برای پیشبرد استراتژی اقتصادیاش در اقتصاد جهانیشده ادغام گردد و به تبع آن از نظم و ثبات بینالمللی دفاع کند. اما این سیاست تا حدی جهتگیری توسعهطلبانه پیدا کرده و به رقابت هژمونیک با آمریکا تمایل یافته است. بر این اساس، در تبیین سیاست خارجی چین نشانههایی از منطقهای هر دو تئوری لیبرالیسم و رئالیسم دیده میشود. این مقاله چارچوب تجربی-تبیینی دارد و در تبیین فرضیهاش تلاش شده حتیالامکان از اطلاعات و دادههای معتبر استفاده شود.
کلیدواژهها: سیاست خارجی چین,اصلاحات اقتصادی,سیاست درهای باز,جهانی شدن,صلح و امنیت بینالملل,چندجانبهگرایی,هژمونی آمریکا
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2220.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2220_df76b9a8796998c3fc66c290ce1edf0c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
نسبت «سیاست» و «امر سیاسی» در خوانش ادبیات ریتوریک: مطالعۀ موردی شعر سهراب سپهری
69
92
FA
پگاه
مصلح
استادیارپژوهشکدۀنظریهپردازیسیاسیپژوهشگاه علوم انسانی
pegahmosleh@ihcs.ac.ir
<strong>چکیده</strong><strong></strong>
اندیشمندانی چون پل ریکور، هانا آرنت و شنتال موف، سیاست و امر سیاسی را به گونهای تفکیک کردهاند که متضمن نوعی دوپارگی و تقابل است. چنین نگرش هایی خوانش و ارزییابی بخش مهمی از ادبیات را، که همانا ادبیات و به ویژه شعر ریتوریک است، دچار مشکل میکند. مقالۀ پیشِ رو دربرگیرندۀ پژوهشی است برای شناخت این که تغییر برداشت در نسبت سیاست و امر سیاسی چگونه بر فهمِ پیدایش و معنای این ادبیات تأثیر میگذارد. شعر سهراب سپهری که به طور معمول شعری غیرسیاسی انگاشته می شود، نمونۀ خوبی برای بررسی این موضوع است که تعریف مناسبتر "امر سیاسی"، به شناخت بهتر وجه سیاسی و جایگاه چنین شعرسرایی هایی در جوامع سیاسی معاصر می انجامد.
کلیدواژهها: سیاست؛ امر سیاسی؛ ادبیات ریتوریک,وازنش سیاست,مدارا
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2221.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2221_06b4e47d1450494991a7160e34ab70c1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
اندیشهشناسی سیاسی الگوی تعدیل ساختاری
93
116
FA
مهدی
مظفرینیا
دکتری علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
عباس
منوچهری
دانشیار علوم سیاسی داشگاه تربیت مدرس
مسعود
غفاری
استادیار علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
ghaffari@modares.ac.ir
شرایط توفیق و دلایل عدم توفیق استراتژیها و برنامههای توسعه، از دغدغهها و موضوعات مهم در قلمرو «مطالعات توسعه» بوده است. این مسئله به صورتهای مختلفی تبیین شده است، از جمله از این منظر که میان کارآمدی استراتژیها و برنامههای توسعه و نوع نظریههای توسعه که مبنای برنامهریزی بوده اند ارتباط وثیقی وجود دارد. بنا به نظریه دلالتی-پارادایمی، که رابطه بین «نظریههای توسعه» و «اندیشه سیاسی» را تبیین کرده است، و نظریه توسعه را یکی از دلالتهای کاربردی اندیشه سیاسی محسوب مینماید، یکی از شرایط توفیق استراتژیها و برنامههای توسعه میتواند به بنیاد اندیشگانی سیاسی نظریههای توسعه بازگردد. از این رو، بررسی بنیاد اندیشگانی نظریهها و برنامههای توسعه ضروری به نظر میرسد. در این مقاله، با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی، نشان داده خواهد شد که بنیاد اندیشگانی سیاسی «الگوی تعدیل ساختاری» که مهمترین الگوی و سیاست توسعه در دهه 1980 میلادی، بوده است، بر اساس اصل «آزادسازی از طریق صیانت از حقوق افراد» متناسب با اندیشه سیاسی «استحقاق» <em>رابرت نوزیک</em> میباشد.
کلیدواژهها: اندیشه سیاسی,نظریه توسعه,الگوی تعدیل ساختاری,نظریه دلالتی-پارادایمی,فلسفه سیاسی رابرت نوزیک
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2228.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2228_3e9ccff80f5b1c969e9112b638ca6248.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
نسبت عدالت و آزادی از نظر شهید مطهری
117
135
FA
علی
خلیلی
دانشجوی دکترای علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق
khalily@isu.ac.ir
محمدرضا
احمدی طباطبایی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه امام صادق
گفتمان مربوط به عدالت و آزادی و نسبت میان این دو مفهوم تاثیرگذار در زندگی اجتماعی بشر یکی از مباحث مهم و پر مناقشه در ادبیات سیاسی و آموزههای متفکران سیاسی به ویژه در دوره معاصر محسوب میشود. نسبت میان عدالت و آزادی در حوزه عمومی و چگونگی ایجاد توازن و تعادل معقول (Reasonable equilibrium) میان دو حوزه مهم و در واقع دو نیاز مبرم جامعه بشری برای رشد و بالندگی و تحدید یا عدم تحدید یکی به نفع دیگری با توجه به شرائط اجتماعی، اقتصادی و هنجاری جامعه در کانون مناقشات اندیشه برانگیز متفکران برجسته علوم اجتماعی و اقتصادی قرار داشته است. در این پژوهش تلاش شده با تبیین و تنقیح موضوع، این سوال که «از نظر شهید مطهری چه نسبتی میان عدالت و آزادی وجود دارد» روشن گردد. پر واضح است چنین پژوهشی راهگشای مباحث تکمیلی در حوزه علوم اجتماعی از منظر دینی و آموزههای شیعی میتواند مورد توجه و مداقه واقع شود.
عدالت,آزادی,نسبت عدالت و آزادی,شهید مطهری,فلسفه سیاست
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2502.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2502_42abe44cc91ffa9ea1d192f50cab5c23.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
جستارهای سیاسی معاصر
2383-1294
2383-1308
7
20
2016
08
22
کانونهای تصمیمگیری در قانون اساسی جدید افغانستان؛ نسبتسنجی نحوه اعمال قدرت براساس همکاری قوا
137
159
FA
حسین
فرزانهپور
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه بیرجند
پیمان
زنگنه
مربی گروه علوم سیاسی دانشگاه بیرجند
peyman.zanganeh@yahoo.com
<strong>چکیده</strong> <br />پس از اشغال افغانستان توسط نیروهای ناتو به رهبری امریکا در سال 2001 م، تغییرات اساسی در این­کشور به وقوع پیوست که ازجمله آن­ها، ایجاد تغییر در قانون اساسی و شکل­گیری قانون اساسی جدید بود که بر اساس­آن، نظام­سیاسی جدیدی با محتوای اسلامی و رویه­های دموکراتیک شکل­گرفت. سوال نوشتار حاضر آن است­که قانون اساسی جدید افغانستان برای کدام مرجع تصمیم­گیری، اقتدار قانونی بیشتری درنظر گرفته است؟ به نظر می­رسد­که در این قانون اساسی­که از نهادهای تصمیم­گیری مهمی مانند ریاست جمهوری، حکومت، شورای ملیِ متشکل از ولسی جرگه و مشرانوجرگه، لویه جرگه، قوه قضائیه و سیستم اداری تشکیل شده ­است؛ ضمن همکاری و تعاملی که میان قوای تصمیمگیرنده برای گردش مناسبتر امور اجرایی و اجرای قانون اساسی وجود دارد، در قالب سیستم همکاری قوا، قوای تقنینی و قضایی نیز در بسیاری از مواقع از قدرت کنترلی مناسبی درقیاس با قوه مجریه برخوردارند اما با این وجود، رئیس­جمهور بهعنوان رئیس قوهمجریه، ضمن برخورداری از اختیارات قانونی­گسترده­تر نسبت به سایر قوا، اقتدار نهایی را رقم میزند. نوشته­ پیش­رو برآن است تا با اتکا به روش توصیفی و تحلیلی و بهرهگیری از رویکرد نظری مستخرج از ساختار نظام پارلمانی و ریاستی، محوریت نقش رئیسجمهور را در تصمیم­گیریهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور افغانستان تجزیه وتحلیل کند.
کلیدواژهها: ریاست جمهوری,حکومت,لویه جرگه,ولسی جرگه,مشرانوجرگه,ستره محکمه,سیستم اداری
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2142.html
https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article_2142_29190e82553aa48e40d126e1b36f6e51.pdf