پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای سیاسی معاصر2383-129410320190923The Effects of Nursi Mysticism on the Social Islam in Turkey: The Case of Fethullah Gülen’s Teachingsتأثیر عرفان نورسی بر اسلام اجتماعی ترکیه با محوریت اندیشههای فتح الله گولن123474610.30465/cps.2019.4746FAقادر حافظدانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهبمحمد رودگراستادیار گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیفرزاد محمدیکارشناس ارشد علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسیJournal Article20190826Whether the relationship between mysticism and politics is a negative or positive one has always been among the controversial issues in the history of political thought in the Islamic world. While some thinkers as Seyed Javad Tabatabai and Abdolkarim Soroush strongly propose that the grand roof of politics does not or should not rest on the pillars of mysticism in an Islamic state, there have been such great movements and states as Marashyan of Tabarestan, Sarbedaran , the Isma'ili state of Hassan-e Sabbāh, and the powerful Safavid dynasty with basically mystical (sufi) structures and natures. As a present instance of the positive relationship between politics and mysticism, one can take the case of Islamist government in Turkey today that is strongly influenced by the mystical teachings from the doctrines of Naqshbandi and Nursî . In fact, this sociopolitical system emphasizes such parameters as the importance of unity among the Islamic states, and the utility of the model of Islamic civilization; it has a favorable regard for the achievements of the Western civilization; it insists on the heightened role of the social principles of Islam; it cares for the people’s needs and well-being, has a mild and tolerant conception of Islam, believes in the importance of cultural Islam, fights against ignorance and schism, enhances education and literacy, and shows tolerance toward the religious minorities. In all such principles, the Islamist government is under the impacts of mystical teachings. <br />The connection between mysticism and social Islam is the theories of Fethullah Gülen. Holding a realistic and practical approach, and through the application of powers of media software, Gülen tries to come up with a mild and moderate reading of Islam. Using a historical-analytic methodology, the present study attempts at investigating the effects of Sufism and mysticism, presented through Gülen’s teachings, on the workings of the Islamist state of Turkey. <br /> برخی از متفکران همانند جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش بر عدم ابتنای سقف سیاست بر ستون عرفان تاکید می کنند. در مقابل، برخی جنبشها و دولتهای اسلامی همچون دولت مرعشیان طبرستان، سربداران، دولت اسماعیلی حسن صباح و دولت صفویه ساختار و ماهیتی کاملا عرفانی دارند. در راستای رابطه ایجابی عرفان و سیاست می توان به جنبش اسلامگرایی ترکیه اشاره کرد که متاثر آرای عرفانی طریقت نقشبندیه و نورسیه است. این جریان سیاسی - اجتماعی با تاکید بر مولفه هایی همچون توجه بر اتحاد جهان اسلام و الگوی تمدنی اسلام، رویکرد مثبت به دستاوردهای تمدن غرب، نقش پر رنگ ابعاد اجتماعی اسلام، توجه به خدمت و رساندن منفعت به مردم، قرائت میانه روانه و متساهلانه از اسلام، تاکید بر اسلام فرهنگی، مبارزه با جهل و تفرقه با تاکید بر آموزش و تساهل نسبت به اقلیتهای مذهبی به شدت متاثر از دیدگاههای عرفانی می باشد. حلقه وصل اندیشه های عرفانی و اسلام اجتماعی ترکیه اندیشه های فتحالله گولن می باشد. در این مقاله با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی سعی میگردد تا تأثیر عرفان از طریق اندیشههای گولن بر عملکرد جریان اسلام گرای ترکیه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای سیاسی معاصر2383-129410320190923New middle class and mobilization of voting resources in Iran (1997-96)طبقه متوسط جدید و بسیج منابع رایدهی در ایران ( 1396- 1376)2551474410.30465/cps.2019.4744FAمحمدباقر خرمشاداستاد علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران0000-0000-0000-0000فاضل کرددانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی تهرانJournal Article20191009The new middle class is a city-oriented, academic, and participatory social force that has become the center of gravity of socio-political developments in a process of formation, within or outside the body of government. The research question is, how has the mobilization of new middle class voting resources for electoral participation (1-3) in Iran? <br />The hypothesis and findings of the study will show that the group claims to have the political power and challenge to access sovereignty resources through tools and practices such as mass media, political parties and political leaders' speeches. The new middle class, in the context of collective action with its intellectual allies, mobilizes its resources to infiltrate government and sovereignty. This paper attempts to answer the research question by using Charles Taleil's theory of resource mobilization and by historical method within a given time and by secondary findings.طبقه متوسط جدید، نیروی اجتماعی شهر گرا ، دانشگاهی و مشارکت جویی است که در یک پروسه شکل گیری، در بدنه دولت یا خارج از ان، به مرکز ثقل تحولات سیاسی- اجتماعی تبدیل شده است. پرسش پژوهش ان است که، بسیج منابع رای دهی از سوی طبقه متوسط جدید در امر مشارکت انتخاباتی ( ۷۶- ۹۶) در ایران چگونه بوده است؟ فرضیه و یافته های پژوهش نشان خواهد داد که این گروه مدعی قدرت و چالشگر سیاسی، برای رسیدن به منابع حاکمیت، از ابزار ها و شیوه هایی همچون رسانه های جمعی، احزاب و تشکل های سیاسی و گفتار سیاسی رهبران استفاده کرده است. طبقه متوسط جدید در چارچوب کنش جمعی با متحدین فکری خود دست به ائتلاف زده و منابع خود را در جهت نفوذ بر دولت و حاکمیت بسیج می کند. این مقاله می کوشد که با استفاده از نظریه بسیج منابع چارلز تیلی و با روش تاریخی، در محدوده زمانی معین و از طریق یافته های ثانوی به سوال پژوهش پاسخ دهد.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای سیاسی معاصر2383-129410320190923بازتاب اندیشه سیاسی محقق کرکی و روزبهان خنجی
در مناسبات سیاسی دولت صفویه و عثمانی
(از جنگ چالدران تا صلح آماسیه)بازتاب اندیشه سیاسی محقق کرکی و روزبهان خنجی در مناسبات سیاسی دولت صفویه و عثمانی (از جنگ چالدران تا صلح آماسیه)5382474510.30465/cps.2019.4745FAفرهاد زیویاراستادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی0000-0003-2423-3653Journal Article20191107سرآغاز قرن دهم هجری تاریخ تحولات ایران با دوره روی کار آمدن صفویان مقارن است؛ به نحوی که ایران رفته­رفته جای خود را با صورت و سیرت خاصی در تاسیس دولت و نظامسازی سیاسی متجلی میسازد. همکاری محقق کرکی و روزبهان خنجی دو فقیه بزرگ ایرانی این قرن با دولت­های شیعی (صفوی) و سنی (عثمانی و ازبک) از لحاظ فکری نقش بهسزایی در لایهبندیهای اندیشه سیاسی آن دوره دارد. سوال اصلی در این پژوهش نیز بر اساس همین همکاری تنظیم شده است؛ اینکه خدمات فکری این دو شخصیت موثر در دو حوزه اهل سنت و تشیع، چگونه به دولتهای عثمانی و صفویه در ماندگاری، فرهنگ­سازی، مصالحات و منازعات آن دولتها کمک میکند؟ <br />از یک طرف ظرفیتسازی محقق کرکی در همکاری با صفویان با اغتنام فرصتی تاریخی نه تنها به محک عملی در عالم سیاست دست می­یازد؛ بلکه با رویکرد تحول­گرایانه و استکمالی ظرفیت­های علمی و نظری را جایگزین منش­های تقریبا ناکارآمد پیشین می­کند، در حالی که روزبهان خنجی، همتای سنی او، نه تنها سلطنت خان ازبک و سلطان عثمانی را تا منصب امامت بالا می­برد؛ بلکه احکام و فتاوای فقهی خود را وسیلة خون­ریزی­ها و کشورگشایی­های این سلاطین جور تحت عنوانهای جهاد در راه خدا قرار می­دهد. واکاوی ساخت اندیشگی این مقوله در ابتدای قرن دهم با رویکردی مقایسهای، کمک میکند به روش و منش دو عالم شیعی و سنی همعصر، در شرایط تثبیت و نهادمندی سیاسی دولت صفوی و تداوم وجاهت دولت عثمانی پی ببریم.سرآغاز قرن دهم هجری تاریخ تحولات ایران با دوره روی کار آمدن صفویان مقارن است؛ به نحوی که ایران رفته­رفته جای خود را با صورت و سیرت خاصی در تاسیس دولت و نظامسازی سیاسی متجلی میسازد. همکاری محقق کرکی و روزبهان خنجی دو فقیه بزرگ ایرانی این قرن با دولت­های شیعی (صفوی) و سنی (عثمانی و ازبک) از لحاظ فکری نقش بهسزایی در لایهبندیهای اندیشه سیاسی آن دوره دارد. سوال اصلی در این پژوهش نیز بر اساس همین همکاری تنظیم شده است؛ اینکه خدمات فکری این دو شخصیت موثر در دو حوزه اهل سنت و تشیع، چگونه به دولتهای عثمانی و صفویه در ماندگاری، فرهنگ­سازی، مصالحات و منازعات آن دولتها کمک میکند؟<br /> از یک طرف ظرفیتسازی محقق کرکی در همکاری با صفویان با اغتنام فرصتی تاریخی نه تنها به محک عملی در عالم سیاست دست می­یازد؛ بلکه با رویکرد تحول­گرایانه و استکمالی ظرفیت­های علمی و نظری را جایگزین منش­های تقریبا ناکارآمد پیشین می­کند، در حالی که روزبهان خنجی، همتای سنی او، نه تنها سلطنت خان ازبک و سلطان عثمانی را تا منصب امامت بالا می­برد؛ بلکه احکام و فتاوای فقهی خود را وسیلة خون­ریزی­ها و کشورگشایی­های این سلاطین جور تحت عنوانهای جهاد در راه خدا قرار می­دهد. واکاوی ساخت اندیشگی این مقوله در ابتدای قرن دهم با رویکردی مقایسهای، کمک میکند به روش و منش دو عالم شیعی و سنی همعصر، در شرایط تثبیت و نهادمندی سیاسی دولت صفوی و تداوم وجاهت دولت عثمانی پی ببریم.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای سیاسی معاصر2383-129410320190923Historical Roots of America's New Turn to Economic Nationalismریشههای تاریخی ناسیونالیسم اقتصادی نوین در آمریکا83106474710.30465/cps.2019.4747FAعبداله قنبرلودانشیار گروه روابط بینالملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20191009This paper deals with the new changes in the economic and political policies of the US in the Donald Trump era.Economic nationalism refers to an ideology that favors smart protectionism over free market system in order to strengthen internal economic infrastructures. Rising of economic nationalism against globalism has been one of the main characteristics describing the Trump administration. The question is, why the US government has been returning to economic nationalism during the Trump era. The current economic nationalism has historical origins reaching back to America's War of Independence in the 18th century. It flourished during the 19th century and remained until the 1940s. There are many signs of American economic nationalism until the outbreak of World War II in spite of the first wave of globalization in the late 19th century. Donald Trump's election victory shows the fact that advocates of the return to American economic nationalism have been surprisingly growing during the last decade.این مقاله به تحلیل تغییرات در خطمشی سیاسی- اقتصادی آمریکا در دوره پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید میپردازد. ناسیونالیسم اقتصادی تفکری است که اساس روابط اقتصادی با کشورهای دیگر را بر مبنای اصل توسعه زیرساختهای اقتصادی داخلی از طریق حمایتگرایی هوشمند تعریف میکند. گرایش به ناسیونالیسم اقتصادی در برابر گلوبالیسم یکی از ویژگیهای مهم دولت ترامپ بوده است. سؤال اصلی مقاله این است که چرا آمریکا پس از به آغاز به کار دولت ترامپ به ناسیونالیسم اقتصادی گرایش یافته است. این مقاله برای پاسخ به سؤال از یک زاویه تاریخی وارد بحث شده است. فرضیه این است که ناسیونالیسم اقتصادی نوین ریشه عمیقی در گذشته تاریخی آمریکا از شرایط دوره جنگ استقلال و پس از آن دارد. ظهور آن در سالهای اخیر نتیجه پیروزی جریانی است که خواهان بازگشت کشورشان به سنتهای سیاسی-اقتصادی قبل از جنگ جهانی دوم است. ناسیونالیسم اقتصادی در سالهای بین استقلال آمریکا و جنگ جهانی دوم به صورت گفتمان غالب در این کشور عمل میکرده است. این مقاله از روش تاریخی-تحلیلی استفاده میکند و برای تأیید فرضیه تلاش خواهد شد از شواهد و دادههای معتبر تاریخی استفاده شود.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای سیاسی معاصر2383-129410320190923Political Theology of the Idea of Citizenship in the Contemporary Iranالهیات سیاسی ایدهی شهروندی در ایران معاصر107133474810.30465/cps.2019.4748FAشروین مقیمیاستادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20191124The main core of new citizenship in the west is civil element; the one that founded by Hobbes and strengthened by Locke. Rousseau, in spite of his serious criticism and concentrating on the political, national and especially socioeconomic elements of citizenship, maintained the civil element as the constituent one. Finally, notwithstanding the theoretical conflicts and even contrasts, idea of citizenship could turn out to be the basis of political life in the sphere of western common sense. If we accept that the beginning of development of the idea of new citizenship in Iran was in evolutions led to the constitutional revolution, then we can say that the role of civil element was not noticeable at all. We think that this should be considered according to the rhetorical strategy of opponents of political modernity in Iran. This rhetoric in a sense indicated to the strategy applied by these modernists in the necessary theologico-political war had broken out. Based on <em>belief </em>in civil element or in idea of "the individual possessed unconditional right in the state of nature", political modernity founded on the theological ground itself and exactly this civil element in the face of rigid theologico-political core in Iranian network of common sense was the most conflicting one. In this article, we attempt to analyze the transformations in rhetorical strategy of opponents of political modernity in contemporary Iran on the basis of the mentioned war and examine its consequences for new idea of citizenship in Iran.نخ تسبیح شهروندی جدید در غرب، عنصر مدنی است؛ عنصری که هابز آن را بنیاد نهاد و لاک به نوعی تقویتاش نمود و روسو علیرغم نقدهای جدّی بر آن و واردکردن عناصر سیاسی، ناسیونالیستی و از همه مهمتر اجتماعی-اقتصادی، همچنان عنصر مدنی را به عنوان عنصر مقوم شهروندی جدید حفظ کرد و نهایتاً ایدهی شهروندی توانست علیرغم تعارضها و حتی تباینها در عالم نظر، به مبنای زیست سیاسی در ساحت عقل سلیم غربی تبدیل شود. اما نقش عنصر مدنی مزبور در جریان تجدد سیاسی در ایران، به هیچ وجه پررنگ نبود. به زعم ما این امر را باید از منظر رتوریک حاملان فکر تجدد سیاسی در ایران مورد ملاحظه قرار داد؛ رتوریکی که به یک معنای بسیار مهم دالّ بر اتخاذ استراتژی این متجددان در نبردی که بالضروره در ساحت الهیاتی-سیاسی رخ نموده بود. در واقع پرسش این است که نتایج صحنهی نبرد الهیاتی-سیاسی در ایران معاصر، از حیث تحول در انگارهی شهروندی، چه آثار و نتایجی در پی داشت. تجدد سیاسی با تکیه بر این <em>ایمان</em> به عنصر مدنی یا عنصر حق بی قید و شرط انسان در وضع طبیعی، خود بر بنیادی الهیاتی استوار شده بود و اتفاقاً همین عنصر مدنی بود که با هستهی سخت الهیاتی-سیاسی در شبکهی عقل سلیم ایرانی بیشترین تعارض را داشت و همین محمل دگردیسیهای این انگاره در نسخهی منتهی به انقلاب اسلامی ایران بود.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجستارهای سیاسی معاصر2383-129410320190923Mysticism, Meaning and Politicsعرفان، معنا و سیاست135161474910.30465/cps.2019.4749FAصادق میرویسی نیکدانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه شهید بهشتییدالله هنری لطیفپوراستادیار علوم سیاسی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20191115One of the most important factors influencing the authenticity of the political subject and the civil action of recent mankind is the issue of the ontological meaning of humanity and the nihilism of the modern world. Some political thinkers concentrating on the relationship between the meaning of life and political action in humans seek to justify this meaning through classical thought, particularly Greek art and virtuosity. While analyzing the incompatibility of classical art and virtue with modern ontology, this article will elaborate on some implications of Islamic mysticism in the wisdom of Attar. The conclusion of the discussion presented in this paper is that although Attar's individualist mysticism related to "political theory" seems the refusal at least from the viewpoint of some scholars, it has some meaningful ramifications for the genuine presence of the political subject and the negation of ideological and mass politics at the semantic level. <br /> یکی از مهمترین مؤلفههایی که اصالت سوژه سیاسی و کنش مدنی انسان امروز را متأثر ساخته، مسئله معنا و امنیت هستیشناختی بشر و نیستانگاری حاکم بر جهان مدرن است. برخی متفکران سیاسی که به ارتباط میان معنای زندگی و عمل سیاسی انسان میپردازند، در راستای توجیه این معناداری به دامان تفکر کلاسیک به ویژه هنر و فضیلت خواهی یونانی پناه میبرند. این مقاله ضمن بررسی ناسازواری هنر و فضیلت کلاسیک با هستیشناسی مدرن، به برخی دلالتهای عرفان اسلامی در حکمت عارفانه عطار در این حوزه خواهد پرداخت. حاصل بحث جستار حاضر این است که عرفان فردگرایانه عطار اگرچه در ارتباط با «نظریه سیاسی» ـ دست کم از نگاه برخی از محققان ـ در حالت امتناع به سر میبرد، اما در سطح معناشناختی دربردارنده برخی تضمنات معناجویانه برای حضور اصیل سوژه سیاسی و نفی سیاست ایدئولوژیک و تودهای است.